در جهان گذشته (پیشامدرن) آهنگ تغییر و تحولات فکری و فرهنگی و علمی بس اندک و ناچیز بود. تعلیم و تربیت درمکتبخانهها در حد سواد خواندن و نوشتن بود و مدرسه و دانشگاه به شکل امروز وجود نداشت. ارزشهای دینی ، سنتها و هنجارهای اجتماعی پایدار و به طور طبیعی از نسلی به نسل بعد منتقل میشد. حق رأی و حقوق شهروندی و دمکراسی وجود نداشت. روابط خانوادگی و مناسبات اجتماعی هم ساده و بسیط بود.
در آن محیط تربیت فرزندان، کاری سخت و دشوار نبود؛ چرا که فرزندان بدون چون و چرا ارزش و هنجارهای خانوادگی را پذیرا بودند و واقعاً با آن زندگی میکردند اما در دوران جدید- از رنسانس به اینسو- آهنگ تغییر و تحولات فکری ، فرهنگی ، دینی و سیاسی آرام آرام شتاب گرفت. در این دوران نظامهای علمی و فلسفی گذشته و آتوریته و مرجعیت کلیسا فرو ریخت و عصر روشنگری، حقوق بشر، لیبرالیسم، دمکراسی، آموزش و پرورش جدید، انقلاب صنعتی، انقلاب ارتباطات و ... ظهور کرد و در نهایت مسأله دهکده جهانی و جهانی شدن مطرح شد.
امروزه آهنگ تغییر و تحولات در تمام حوزهها و به خصوص در حوزه رسانهها شتاب تند و سرسامآوری گرفته و فرآیند تعلیم و تربیت در نهاد خانه و مدرسه را با مسائل و چالشهای فراوانی روبرو کرده است. اغراق نیست اگر گفته شود خانه و مدرسه از آهنگ این تغییر و تحولات عقب مانده و دارد زیر چرخ غولآسای آن دست و پا میزند و کاسهی چه کنم چه کنم به دست گرفته است. معلوم است که با واکنشهای منفعلانه و تصویب چند قانون باز دارنده و تحکمآمیز، نمیتوان با تحولات شتابان این عصر روبرو شد و آنها را مهار کرد. در این فضا ضروری است ما به عنوان پدر و مادر، معلم و مربی واکنشی فعالانه، هوشیارانه و آگاهانه با تغییر و تحولات شتابان این عصر داشته باشیم و با شناخت دقیق فرصتها و تهدیدهای آن، از دل تهدیدها فرصتسازی کنیم نه فرصتسوزی. فرزندان ما خواهی نخواهی در معرض این تغییر و تحولات قرار میگیرند و آهنگ تغییر و تحولات هر روز تندتر، متنوعتر و پیچیدهتر میشود؛ با آینده نامعلوم و پیشبینیناپذیر .
وقتی انقلاب ارتباطات و مسأله دهکدهی جهانی و جهانی شدن و قرابت اندیشهها و فرهنگها مطرح میشود طبیعی است که در حوزه آموزش و پرورش نیز متناسب با آن تغییر و تحولات، مسائلی چون تربیت شهروندی، تربیت چندفرهنگی، تربیت شهروند جهانی و تربیت شهروند آزاداندیش طرح شود.
در عصر دهکده جهانی و جهانی شدن ما راهی نداریم مگر این که به دنبال الگو و پارادایم تربیتی نوینی باشیم و سنجهها و معیارهای تربیتی و آموزشی خود را تا آنجا ارتقا و تعالی بخشیم که فرزندان ما در برابر آهنگ شتابان تغییر و تحولات این روزگار از یک سو به ارزشهای اصیل فرهنگ خود معرفت و آگاهی ژرف و پایدار پیدا کنند و از دیگر سو با استقلال فکری و خوداندیشی و تفکر خلاق و نقاد با اندیشهها و فرهنگهای جهانی داد و ستد و تعامل مثبت و سازنده داشته باشند.امروزه تربیت شهروند مطلوب جهانی، یعنی تربیت شهروند آزاداندیش اخلاقی و معنوی، نه یک انتخاب در میان انتخاب های دیگر، بل یک الزام و ضرورت است که از آن گزیر و گریزی نیست.
1-آموزه های دینی و تربیت شهروند مطلوب جهانی: ضروری است متون دینی بررسی و مطالعه شود که آیا در آن متون آموزههایی وجود دارد که به حقوق انسانها از آن جهت که انساناند سفارش شده باشد، یعنی به آموزههای اخلاقی همگانی و جهانشمول و به اصطلاح امروزین جهانی.(universal) به نظر میرسد در متون دینی و عرفانی ما آموزههای زیادی وجود دارد که به مسلمانان توصیه اکید میشود که افزون بر حقوق مسلمانان، حقوق غیرمسلمانها را نیز رعایت کنند. مثل این آیه شریفه: یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله علیم خبیر (حجرات/13)«ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را به صورت تیرهها و طایفهها گرداندیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا گرامیترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست. البته خداوند دانا و بصیر است.» (ترجمه استاد کریم زمانی) در این آیه خداوند به مسلمانان تذکار می دهد که اصل و منشا همه افراد انسانی واحد است و هیچکس حق ندارد بر حسب نژاد ، قوم ، قبیله ، شکل و قیافه تفاخر کند. نکته ظریف در این آیهی شریفه این است که انسانها در پیشگاه خداوند تفاوت دارند اما انسان در مقام انسان و از لحاظ این جهانی نه به آن علم دارد و نه حق داوری و قضاوت.
یا خداوند حکیم در این آیه میفرماید:فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه (زمر، 17 و 18) پس بندگانم را نوید ده، همان کسانی که سخن را میشنوند و از نکوترینش پیروی میکنند (ترجمه استاد کریم زمانی). این آیه شریفه این پیام را دارد که اولاً انتخاب بهترین سخن و پیروی از آن منطقاً نیاز به تعقل و تحلیل و استدلال و خوداندیشی دارد. ثانیاً مضمون این آیه در جهان امروز به مراتب مصداق بیشتری نسبت به گذشته دارد چرا که در این روزگار به واسطه انقلاب ارتباطات و جهانی شدن، انسانها بیشتر در معرض اندیشهها و فرهنگهای گوناگون قرار میگیرند و لذا بیشتر نیاز به برگزیدن بهترین سخن و پیروی از آن را دارند .
امام علی نیز در نامه به استاندار خود، مالک اشتر مینویسد: مهربانی بر رعیت را برای دل خود پوششی گردان و دوستی ورزیدن با آنان را و مهربانی کردن با همگان، و مباش همچون جانوری شکاری که خوردنشان را غنیمت شماری! چه رعیت دو دستهاند: فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین و اما نظیر لک فی الخلق، دستهای برادر دینی تواند، و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند (نامهی 53، ترجمه دکتر شهیدی).
سعدی نیز در این شعر معروف و درسآموز میگوید:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
حافظ هم میگوید:
آسایش دو گیتی تفیسر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
شاید بتوان گفت اکثر آموزهها و دستورات اخلاقی دینی و عرفانی ما جنبه جهان شمول و جهانی دارد.
2-عقلانی و معنوی زیستن: تربیت شهروند مطلوب جهانی در بستر عقلانی و معنوی زیستن میسر است. شایسته است ما فرزندان خود را در این عصر به گونهای تربیت کنیم که از یکسو به خوداندیشی و استقلال فکری برسند و قدرت و توانایی بررسی و تحلیل و نقد امور درست از نادرست، حق از باطل، مفید از مضر و ... را داشته باشند تا برای رسیدن به هدف خود بتوانند بهترین راه را انتخاب کنند و از دیگرسو برای رسیدن به هدف خود همواره اخلاق و معنویت را دمساز خود کنند.
به نظر علمای اخلاق لُبّ اخلاق و معنویت قاعده زرین است که در تمام ادیان و مذاهب به آن سفارش شده، یعنی: «با دیگران چنان رفتار کن که خوش داری با تو رفتار کنند».باید این قاعده را از دوران مهد کودک به بچهها آموزش داد. اگر خوداندیشی و استقلال فکری و اخلاق و معنویت و به خصوص قاعده زرین در فرآیند تعلیم و تربیت فرزندان اصل قرار گیرد و آرام آرام در آنان راسخ شود آنوقت فرزندان ما گرفتار استبداد، خودشیفتگی، جزم و جمود، بیمدارایی و خرافهپرستی نمیشوند.
بعضی از اندیشمندان حوزه اخلاق معتقدند که در برابر جنگ، خشونت، ستم، ستیزهجویی، نفرتپراکنی به نام دین و ... که جهان ما را فرا گرفته میتوان اخلاقی را پیریزی کرد که بر مبنای آن امکان یک نظم فردی و جهانی بهتر را فراهم آورد و افراد را از نومیدی و جوامع را از نابسامانی رهانید.
این اندیشمندان در اعلامیه:”به سوی یک اخلاق جهانی» آوردهاند: ما زنان و مردانی هستیم که احکام و آداب ادیان را پذیرفتهایم. ما تأکید میکنیم که در تعالیم ادیان، مجموعه مشترکی از ارزشهای اساسی به چشم میخورد و این ارزشها اساس یک اخلاق جهانی را فراهم میآورد... ما مسئولیت فردی همه کارهایی را که میکنیم بر عهده داریم... ما باید با دیگران چنان رفتار کنیم که خوش داریم که دیگران با ما رفتار بکنند. ما متعهد میشویم که حیات و کرامت، و تفرّد و تنوع را حرمت نهیم تا با هر شخصی، بلا استثنا، رفتار انسانی شده باشد. ما باید شکیبایی و پذیرندگی داشته باشیم. ما باید بتوانیم ببخشاییم. از گذشته درس بگیریم اما هرگز نگذاریم که خاطرات نفرتبار، ما را اسیر و برده ی خود کنند. ما باید، با گشودن پنجرههای دلها به روی یکدیگر، و به پاس اجتماع جهانی، اختلافهای جزئی خودمان را پردهپوشی کنیم و فرهنگ همبستگی و وابستگی را به کار گیریم.
ما نوع بشر را خانواده خود میدانیم. ما باید بکوشیم تا مهربان و بخشنده باشیم. ما باید فقط برای خودمان زندگی نکنیم، بلکه باید به دیگران هم خدمت کنیم، و هرگز کودکان، سالخوردگان، مستمندان، رنجدیدگان، معلولان، پناهندگان و تنهایان را فراموش نکنیم. هیچ شخصی را نباید نظراً یا عملاً شهروند درجه دوم تلقی کرد یابه نحوی مورد سوءاستفاده قرار داد. باید میان مردان و زنان همکاری برابر وجود داشته باشد. هیچ نوع بیبند و باری جنسی نباید مرتکب شویم. باید همه، اشکال سلطهگری یا سوء استفاده را پشتسر گذاریم... (ملکیان، مصطفی. مهر ماندگار، ص 141).
3-آزادی و مسئولیت: ما به عنوان پدر و مادر هر هدف و غایتی را که برای تربیت فرزندمان در نظر بگیریم، مانند: رسیدن به شغل و حرفه خوب و مناسب، انتقال میراث فرهنگی و تمدنی گذشته به نسل بعد، رسیدن به خوداندیشی و استقلال فکری، تربیت اخلاقی یا دینی، تربیت شهروند مطلوب جهانی و ... همه در گرو مسئولیتپذیری است. مسئولیتپذیری شاه کلید تربیت است. بدون شک اگر فرزند ما مسئولیتپذیر نباشد به هیچ موفقیت بزرگ و درخوری نخواهد رسید.
در گذشته به فرزندان کمتر آزادی میدادند و بیشتر مسئولیت و تکلیف میخواستند، و امروزه به عکس. تناسب میان آزادیها و مسئولیتها یکی از مهمترین مسائل تربیتی عصر ماست. ضروری است میان دایره آزادیها و دایره مسئولیتها در تمام سنین تربیتی فرزندان رعایت شود، و گر نه فرآیند تربیت، آسیبزا میشود. آزادی بدون مسئولیت سبب میشود که فرزند ما از منطق و واقعیتهای زندگی و از ارزشهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی دور شده و به انسانی تنبل ، مصرفزده ، خودسر ، مدعی و حتی سرکش و عصیانگر تبدیل شود . مسئولیت بدون آزادی نیز سبب میشود که استعدادهای فرزند ما سرکوب ، خفه و تباه شده و گرفتار انواع عقدهها و حقارتها شود .
باید به فرزندان خود تفهیم کنیم که آزادی به معنای هر کار دل بخواهی ، هرج و مرج و هوس و هوسرانی نیست چرا که آزادیهای ما با آزادیهای انسانهای دیگر محدود میشود و آزادی بار گرانی است که انسان باید همواره بدوش بکشد. به قول ژان ژاک روسو: «آزادی غذایی پرنیروست ولی به هاضمهای پرقدرت احتیاج دارد».
آزادی در انتخاب رشته تحصیلی و شغل، آزادی در اندیشه، آزادی در انتخاب همسر و ... در اصل مسئولیتآور است و به عبارت دقیقتر یعنی این که ما آن قدر بزرگ و رشید شدهایم که میتوانیم بار انتخابهای خود و مسئولیتهای آن را بدوش بکشیم:«تحمل آزادی بسیار سخت است. ممکن است انسان از بعضی انواع سطحی و کم عمق آزادی خوشش بیاید، اما تحمل آزادی به معنای دقیق کلمه، بسیار مشکل است. آزادی مطلق به معنای مسئولیت مطلق است.»(ملکیان، مصطفی. مشتاقی و مهجوری، ص 173).
3- معرفی درست فرهنگها: در کتابها و رسانههای ما فرهنگها و به خصوص فرهنگ غرب به نحو سطحی و یکسویه و کاریکاتوری معرفی میشود. در تصویری که از غرب ارائه میشود جهات مثبت فرهنگ آن نادیده گرفته میشود و تنها جهات منفی آن بزرگ معرفی میشود، برای مثال آزادی در غرب فقط به عنوان بیبند و باری جنسی معرفی میشود و حال آن که در آنجا آزادی منحصر به آزادی جنسی نیست و افزون بر این در غرب نظم ، انضباط و رعایت قانون نیز وجود دارد. در تربیت فرزندان، چه به جهت مصلحتگرایی، چه به حقیقتگرایی، ضروری است اندیشهها و فرهنگها و حتی ادیان به درستی و منصفانه و بیطرفانه معرفی شوند. چرا که قرار است فرزندان ما در عصر جهانی شدن و دهکده جهانی با استقلال فکری و خوداندیشی با فرهنگهای دیگر داد و ستد و تعامل مثبت و سازنده داشته باشند .
* دکتر اسداله مرادی پژوهشگر در حوزه ی تعلیم و تربیت و عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی